خواسته خجالت آور و ناجور شوهر از همسرش بعد از سه فرزند مشترک

خواسته خجالت آور و ناجور شوهر از همسرش بعد از سه فرزند مشترک

خواسته خجالت آور و ناجور شوهر از همسرش بعد از سه فرزند مشترک پیشنهاد ویژه

  • با کلید در را آهسته باز کردم فکر نمی کردم شوهرم در اتاق با…..!
  • وقتی بدون زنگ زدن با کلید در را آهسته باز کردم فکر نمی کردم شوهرم در اتاق با…..!
  • کچلی داماد باعث بهم خوردن مراسم عروسی شد/ تصویر داماد بیچاره
  • این مرد 20 سال بخاطر مادرش زن شد!/ عکس

به گزارش منیبان به نقل از صد آنلاین؛ راضیه به دادگاه آمده چون شوهرش درخواست طلاق کرده است. راضیه سه فرزند دارد و می‌گوید نمی‌داند در این وضعیت باید چه کند. اواز زندگی‌اش می‌گوید.

*چه مدتی است با همسرت زندگی می‌کنی؟

من و همسرم 12 سال با هم زندگی کردیم. زندگی خوبی هم داشتیم. نمی‌دانم چطور شد که یکبار گفت دیگر نمی‌خواهد ادامه بدهد.فامیل بودیم. رضا از اقوام دور پدری من بود. بعد از اینکه دیپلم گرفتم به خواستگاری آمدند. آنقدر پسر خوبی بود که پدرم اصلا صبر نکرد که من نظرم را بگویم. گفت می‌دانم با رضا خوشبخت می‌شوی و جواب مثبت را داد.

*شوهرت را دوست داشتی؟

اوایل که ازدواج کردیم احساس خاصی به او نداشتم چون خیلی همدیگر را نمی‌شناختیم اما آنقدر به من محبت کرد و با مهربانی با من برخورد کرد که عاشقش شدم و زندگی برای ما خیلی شیرین شد.

*چند فرزند دارید؟

ما سه بچه داریم. خدا را شکر بچه‌های سالم و خوبی هستند.

*مشکل تو و شوهرت از چه زمانی شروع شد؟

راستش ما اصلا با هم مشکلی نداریم!

*پس چرا شوهرت می‌خواهد تو را طلاق بدهد؟

شوهرم از دو سال قبل افسردگی گرفت. خیلی حال روحی‌اش بد شد. دیگر سرکار نمی‌رفت و با کسی معاشرت نمی‌کرد. کم کم وضع مالی زندگی هم بد شد و فشار بیشتری به او آمد. او را پیش دکتر بردم و گفت نوعی افسردگی حاد دارد که باید درمان شود. دارو استفاده می‌کرد و بهتر شده بود اما از سه ماه قبل گفت دیگر دارو نمی‌خورد. بعد هم گفت می‌خواهد من را طلاق بدهد.

*چطور شد که تصمیم به طلاق گرفت؟

می‌گوید به درد زندگی با من نمی‌خورد حتی گفت اگر قبول کنم بچه‌ها را هم به من می‌دهد. می‌گوید نمی‌تواند بچه‌ها را بزرگ کند. خانه را هم به ما داده و رفته است.

*حالا شوهرت کجاست؟

در خانه مادرش زندگی می‌کند. از پدر و مادرش سن و سالی گذشته است. هرچه می‌گویم بیا اتاقت را جدا کن و راحت باش. می‌گوید نمی‌آیم. نمی‌توانم صدای بچه‌ها را تحمل کنم. در زیرزمین خانه پدرش می‌ماند. می‌گوید می‌خواهم تنها باشم.

*راضی به طلاق هستی؟

نه. طلاق نمی‌خواهم. شوهرم اگر مدتی برای خودش تنها باشد حالش بهتر می‌شود. دکتر گفته نباید به او فشار بیاورم تا حالش بهتر شود.

*خانواده‌ات چه می‌گویند؟

کسی چیزی نمی‌گوید. راستش همه متعجب شدیم.



Comments

No comments yet. Why don’t you start the discussion?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *