اعترافات وحشتناک سارق بانک شهر پس از دستگیری

اعترافات وحشتناک سارق بانک شهر پس از دستگیری

اعترافات وحشتناک سارق بانک شهر پس از دستگیری بیشتر بخوانید:

  • جنجال انتخاباتی یک مقام دولتی / استاندار: حتما برخورد قانونی می کنیم!
  • هشدار جدی پلیس درباره شیوه تازه کلاهبرداری از یارانه بگیران
  • ویراژ ماشینی شبیه کفش پاشنه بلند زنانه قرمز در خیابانهای تهران/ عکس
  • شفاف سازی از ماجرای هک سامانه‌های قوه قضاییه

به گزارش منیبان به نقل از اعتماد، من هیچ نقشه قبلی برای این سرقت نداشتم، چون شب عید بود و دستم خیلی خالی بود تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. خب من دو فرزند دارم و مستاجر هستم. صبح ساعت ۸ صبح سرکار می‌رفتم و تا ساعت ۱۰ شب در کارگاه کار می‌کردم، اما دخل و خرجم با هم جور درنمی‌آمد. بعد می‌دیدم بچه‌های کوچک و همسن و سال فرزند من برای شب عید لباس نو می‌خریدند و من نمی‌توانستم برای بچه‌ام خرید کنم، جگرم آتش می‌گرفت.

هفته گذشته فیلمی در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد که نشان می‌داد فردی وارد یکی از بانک‌های تهران شده و با اسلحه شهروندان و کارمندان داخل بانک را تهدید کرده، بعد هم مبلغی را از بانک گرفته و فرار کرده است… روز حادثه صورتش را کامل پوشاند و با اسلحه کلت کمری بدون اینکه نقشه خاصی داشته باشد، وارد بانک شهر در خیابان مولوی تهران شد. کیف کوچکی که در دست داشت را به یکی از کارمندان بانک داد و گفت آن را پر کن. بعد هم کیف را که ۲۹ میلیون تومان داخل آن گذاشته شده بود، گرفت و فرار کرد.

ماموران آگاهی شش روز بعد او را در کارگاه جوراب‌بافی که محل کارش بود، دستگیر کردند. حالا سارق مسلح بانک شهر اینجاست؛ اداره یکم پلیس آگاهی تهران. آرام و ساکت نشسته است. ۳۹ سال دارد. موهایش کمی جوگندمی و زیر یکی از چشمانش کبود شده است. سال ۱۴۰۰نیز به جرم سرقت مسلحانه دستگیر شده، اما بعد با رضایت شاکی آزاد می‌شود. این سارق از جزییات روز حادثه و زندگی‌اش به توضیحاتی می‌دهد.

‌ازدواج کردید؟ چند فرزند دارید؟

بله، یک دختر ۸ ساله و یک پسر ۵ ساله دارم.

‌قبلا هم سرقت مسلحانه انجام داده بودید؟

بله، سال ۱۴۰۰. مربوط به من نمی‌شد، اما من هم مشارکت داشتم. سرقت مسلحانه بود و فقط یک موتور دزدیدیم. از سرقت یک قران هم نصیبم نشد. همان موقع که موتورسیکلت را سرقت کردیم به قدری پشیمان شدم که تمام سهمم را به هم جرمم بخشیدم.

‌پس به چه دلیل سرقت کردید؟

آن زمان من قرص ترامادول مصرف می‌کردم.

‌الان یعنی هیچ نوع قرص یا مواد مخدری مصرف نمی‌کنید؟

الان ترامادول مصرف نمی‌کنم، اما قرص b۲ (نوعی ماده مخدر نیمه صنعتی) مصرف می‌کنم.

‌با توجه به اینکه سرقت اول‌تان هم مسلحانه بوده است، اسلحه را از کجا آوردید؟

چند سال پیش وقتی به شهرستان بانه رفته بودم، خریدم.

‌چرا اسلحه تهیه کردید؟ اسلحه را چند خریدید؟

همین‌طوری، برنامه خاصی برای خرید اسلحه نداشتم. اسلحه کلت کمری را به همراه ۱۷ الی ۱۸ فشنگ حدود هفت، هشت میلیون تومان خریده بودم.

‌شغل‌تان چیست؟

من در کارگاه جوراب‌بافی کار می‌کنم.

‌چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید از بانک شهر در خیابان مولوی تهران سرقت کنید؟

من هیچ نقشه قبلی برای این سرقت نداشتم، چون شب عید بود و دستم خیلی خالی بود تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. خب من دو فرزند دارم و مستاجر هستم. صبح ساعت ۸ صبح سرکار می‌رفتم و تا ساعت ۱۰ شب در کارگاه کار می‌کردم، اما دخل و خرجم با هم جور درنمی‌آمد. بعد می‌دیدم بچه‌های کوچک و همسن و سال فرزند من برای شب عید لباس نو می‌خریدند و من نمی‌توانستم برای بچه‌ام خرید کنم، جگرم آتش می‌گرفت.

‌گفتید اسلحه را از بانه تهیه کردید. این یعنی نقشه قبلی داشتید؟

اسلحه را چند سال پیش خریده بودم و ربطی به سرقت بانک شهر نداشت. سرقت اولم هم با همین اسلحه انجام داده بودم.

‌چرا بانک شهر در خیابان مولوی را برای سرقت انتخاب کردید؟

انتخاب نکردم. این بانک نزدیک محل کارم بود. اصلا نقشه قبلی و قصد سرقت از بانک شهر را نداشتم. صبح اسلحه را برداشتم و به قصد سرقت از خانه خارج شدم، اما نه سرقت از یک بانک خاص. چند بار از کنار بانک‌های مختلف رد و منصرف شدم تا اینکه یک دفعه چشمم به بانک شهر افتاد و داخل بانک رفتم.

‌وقتی داخل بانک رفتید چه گفتید و چه کار کردید؟ توضیح می‌دهید.

داخل بانک شهر شدم. اسلحه را رو به افراد حاضر در بانک و کارمندان گرفتم. یک کیف کوچک به طرف باجه انداختم و گفتم این را پر کن. همه هم نشسته بودند و داشتند نگاه می‌کردند. کارمندی که پشت باجه بود کیف را پر کرد و به من داد. منم کیف را برداشتم و از بانک خارج شدم.

‌با موتورسیکلت فرار کردید؟ بعد از فرار کجا رفتید؟

نه، پای پیاده از داخل کوچه‌ای که نزدیک بانک بود، دویدم و فرار کردم. چند نفر از کارمندان بانک و مردم دنبالم افتادند. دیدم دست‌بردار نیستند، وسط کوچه تیر زمینی زدم. بعد یک موتورسوار را خفت کردم و گفتم مرا تا میدان شوش برسان. او هم مرا رساند و رفت.

‌بعد کجا رفتید؟

رفتم محل کارم. به یکی بدهکار بودم. عین ۲۹ میلیون تومان را به او دادم.

‌در مجموع چقدر بدهی داشتید؟

۱۴۰ میلیون تومان بدهی داشتم. این همه بدهی باعث شده بود نتوانم خرج و مخارج زندگی‌ام را تامین کنم. از یک طرف طلبکار به من فشار می‌آورد و از طرف دیگر مشکلات زندگی.

‌چند وقت بعد دستگیر شدید؟

حدود شش روز بعد در کارگاهی که کار می‌کردم، دستگیر شدم.

افسر پرونده نیز در مورد جزییات این سرقت به اعتماد می‌گوید: «متهم روز حادثه قصد سرقت داشته، اما برنامه خاصی از قبل نداشته است. مثلا نمی‌دانسته می‌خواهد کدام بانک راسرقت کند یا چه جوری سرقت کند، چون ما در بررسی تمام دوربین‌های مداربسته متوجه شدیم ابتدا سارق از مترو خارج شده و به سمت بانک سپه در خیابان خیام رفته. وقتی دیده داخل بانک سپه شلوغ است جلوتر رفته. موسسه ملل را نگاه کرده. این بانک هم شلوغ بوده. برای همین از آنجا هم عبور کرده. سر راه بانک ملی را هم نگاه کرده. آنجا هم شلوغ بوده و رد شده. در آخر از مقابل بانک شهر درخیابان مولوی گذشته و دیده داخل آن خلوت است وارد بانک شده. اسلحه‌اش را بیرون آورده و کیفی که دستش بوده را به یکی از کارمندان بانک داده. در نهایت هم سارق کیف را به همراه ۲۹ میلیون تومان برداشته و فرار کرده. سارق بسیار ناشیانه عمل کرده است، چون افرادی که داخل بانک بودند خیلی راحت می‌توانستند جلوی او را بگیرند. کارمندان آژیر بانک را به صدا درنیاوردند، چون ترسیده بودند سارق شلیک کند. ورود و خروج سارق تقریبا دو دقیقه طول کشیده است. بعد از خروج سارق، کارمندان بانک با پلیس تماس گرفتند. هر کسی که قصد سرقت مسلحانه دارد معمولا از قبل نقشه آن را می‌کشد، اما این سارق نه تنها برای سرقت نقشه‌ای نداشته، بلکه برای فرارش هم برنامه‌ای نداشته است. سارق شیشه مصرف می‌کرده و، چون از سوی طلبکار تحت فشار بوده این اقدام را بدون هیچ فکری انجام داده است. ۲۹ میلیون تومانی هم که سرقت شد به بانک برگردانده شده است. بازپرس برای سارق اتهام محاربه در نظر گرفته است.»

افسر پرونده همچنین در رابطه با پرونده قبلی این متهم می‌گوید: «سارق سال ۱۴۰۰ نیز به همراه یکی از دوستانش یک موتورسوار را در خیابان ۱۵ خرداد پیدا می‌کنند و به او می‌گویند ما را تا کیانشهر برسان. موتورسوار آن‌ها را تا کیانشهر می‌رساند. وقتی موتورسوار به آن‌ها می‌گوید که کرایه من را بدهید آن‌ها پیاده می‌شوند و اسلحه را به سمت موتورسوار می‌گیرند و به او می‌گویند موتورت را بگذار و برو. متهمان بعد از مدتی دستگیر می‌شوند، اما، چون این سارق سهم خود را به همدستش بخشیده بود توانست رضایت شاکی را بگیرد و آزاد شود.»

علی ولی‌پورگودرزی، رییس پلیس آگاهی تهران نیز در مورد این خبر گفت: «در ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه روز پنجشنبه ۱۰ اسفندماه سال جاری طی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع سرقت مسلحانه از بانک شهر شعبه مولوی، موضوع به کارآگاهان اداره یکم مبارزه با سرقت‌های مسلحانه ارجاع شد. به دنبال اعلام خبر سرقت مسلحانه کارآگاهان اداره یکم راهی محل سرقت شدند که در بررسی‌های اولیه و میدانی مشخص شد مرد جوانی با سلاح کلت کمری وارد بانک شده و با تهدید اقدام به سرقت ۲۹میلیون تومان وجه نقد کرده که در حین فرار به جهت ایجاد رعب و وحشت، اقدام به تیراندازی کرده و سپس متواری شده است. کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی و کارآگاهی بلافاصله هویت سارق مسلح را شناسایی کردند و مشخص شد او یکی از مجرمان سابقه‌دار اداره یکم در گذشته بوده است. کارآگاهان در گام بعدی با جمع‌بندی اطلاعات به دست آمده و هماهنگی قضایی سارق مسلح جوان را طی یک عملیات پلیسی در روز چهارشنبه ۱۶ اسفندماه دستگیر کردند. متهم ضمن اعتراف به بزه انتسابی با صدور قرار قانونی جهت سیر مراحل تحقیقات پلیسی در اختیار کارآگاهان اداره یکم قرار گرفت.

Comments

No comments yet. Why don’t you start the discussion?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *